معنی قره کهریز - جستجوی لغت در جدول جو

قره کهریز

لغت نامه دهخدا

اسبی که به رنگ قهوه ای سیر باشد

(قَ رَ گُ)

دهی از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 40 هزارگزی باختر سراسکند و 32 هزارگزی شوسۀ تبریز به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی ومعتدل است. سکنۀ آن 598 تن. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)

لغت نامه دهخدا

دره مهریز

(دَرْرَ)

دهی است از دهستان میانکوه بخش مهریز شهرستان یزد. واقع در 20هزارگزی جنوب مهریز و 17هزارگزی راه یزد، با 694 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و راه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)

لغت نامه دهخدا

شاه کهریز

(کَ)

دهی از دهستان جلگه افشار دوم بخش اسدآباد شهرستان همدان. دارای 97 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات. محصول آن غلات و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)

لغت نامه دهخدا

قره کهریز ماکو

(قَرَ کَ)

دهی از دهستان قره قویون بخش حومه شهرستان ماکو واقع در 35 هزارگزی جنوب خاوری ماکو و 3500 گزی باختر راه ارابه رو صوفی به شوط. موقع جغرافیایی آن دامنه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 27 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و انگور و پنبه و کشمش. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. یک اوجاق در 3 هزارگزی باختر ده به نام امام حاجی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)

لغت نامه دهخدا

قره کهریز الیگودرز

(قَ رَ کَ)

دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 12 هزارگزی شمال الیگودرز و 11 هزارگزی شمال خاوری شوسۀ الیگودرز به ازنا. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 1268 تن. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات و لبنیات و چغندر و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)

لغت نامه دهخدا

قره کهر

سیاکهر اسپ

فرهنگ لغت هوشیار

معنی قره کهریز - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما